فکر می کنم، زمانی که فکر کنی دیگر نیست، نفست بند بیاید و حاضر باشی برای بودنش هر کاری انجام دهی، آنوقت می توانی بگویی دوستش داشته ای و عاشق شده ای،،، باور کن هر بار فکر کرده ام دیگر نیستی، نفسم بند آمده، بعد حاضر بودم برای بودنت هر کاری انجام دهم، درست همان لحظه فهمیدم که تو هستی و دوباره از همه ی کارهایی که می خواستم برایت انجام دهم، سرد شدم .
.
...............................................
*پاسخ دکتر شریعتی به سوال معشوقه اش که چرا پا پیش نمی گذاری.
.
.
.
این دکتر شریعتی اش را نفهمیدم!
مُد شده، جدیدا آدم ها جملات قصار خود را به دکتر شریعتی نسبت می دهند.
اینم حرفیه .
عجب بدبختو پیچونده
خودش پیچیده، ناجور...
راه حلش اینکه هر وقت فکر کردی دیگر نیست، شروع به اقدام کنی و دیگه فکر نکنی تا اینکه نفهمی هست
نه، دنبال یک راه حل بهترم، راه حلی که اساسی تر باشه...
می خواهی همینطوربگذره؟ تاهست کاری کن.
اتفاقا راه بدی هم نیست مهردکترشریعتی بخوره اینجوری تاییدمیشه:) ولی جالب بود باعث خنده شد
خنده ی تو و گریه ی ....
khande bekhatere tanze zarife jomleye akhar bud
:(
جمله ی آخر را گذاشتم تا تلخی جملات بالایی اش را بگیرم، راحت باش...
پس تا هست بگو دوستش داری...
نوشتنش ســــــــــــاده تــــــــرســــــــــــــت....