هر روز دقایقی با هم خلوت می کنیم، از سیاست شروع می کنیم و به جزئیات زندگی مان می رسیم. کمی مانند هم هستیم و البته بدتر از من، آسان گیر تر از اویم، رنج های اجتماع بیشتر از دیگران رنج مان می دهد، می گوید: گاه آنقدر فکر می کند و از دست خود ناراحت می شود که آرزو می کند، کاش از درون مغزش کسی مانند خودش بیرون می آمد و او را می زد، آنقدر می زد که تمام صورت و بدنش پر از خون می شد،،،، آن موقع ها که پروژه ارشدم به سرانجام نمی رسید، اینگونه می شدم، مغزم مانند خورشید پر از گداخته های آتشین می شد، ناگاه از خواب می پریدم و با سری داغ کرده همچو خورشید، دوست داشتم، با تپانچه ای مغزم را هدف قرار می دادند و از هم می پاچید، مانند یک هندوانه که گلوله ای منفجرش می کند !!!
.
.
.
کدام متن برای میم بود؟
ابتدا می خواستم عنوانش را میم انتخاب کنم بعد به تپانچه تغییرش دادم، همان که هر روز دقایقی را با او خلوت می کنم، میم بسیاری از رفتارهایی که در اجتماع می افتد، از پیاده رو های غیر مسطح و پر از چاله چوله تا صدای وِز وِز 206 اش که تولید ایران است محصولی از بی لیاقتی ما، تا رفتارهای بسیاری از ما ....ناراضی است، همین شده که اینچنین می گوید...دور و بر ما کم نیستند آدم هایی که می بینند...
1- از سیاست صحبت کردن به نظر من کار بیهوده ایی هست
.
به دلیل این که بالاها هر کاری رو که دوست داشته باشنند انجام میدنند و حتما خودمون نخودی هستیم
2- رنج مردم هم شخصا تا جایی که دستت میرسه کمک کن ، حرف فایده نداره
3- پرژه هایی که استادمون میده خیلی سخت نیست و آسونه ، اما یه پرژه ایی دارییم که فکر کنم این یکی کمی مشکل باشه ، باید تا سه هفته ی دیگه تحویل بدیم و من هنوز برای شروعش امروز و فردا میکنم و خیلی خیلی آروومم فعلا .
4- اگه احیانا کسی کتک خواست ، من هستم ، میگویند که بنده با وجود ریزه میزه بودن اما دست هایی دارم به قول خوهرم از سنگه و سنگین
5- من که نفهمیدم "میم " کیه
6- اگه یه بار دیگه سرت مثل خورشید شد ، سرت رو بگیر زیر آب سرد .
7- فکر زیاد کچل میکنه ادمو .
-بهتر از بی تفاوتی است، البته با هر کسی از این حر ف ها نمی زنیم، سرش به تنش باید بیارزد....
درباره میم می پرسم!
- بیشتر رنج خودمان است از مردمی که سبب رنجش مان می شوند
-پروژه حالمان را بد می کند، گاهی زندگی ات را می گذاری گاه ...
-جالبه، فکر نمی کنی کتکت برای یک پسر نوازش می شود، من که داوطلب نیستم
-نمی گم
-فکر نمی کنم از نظر پزشکی درست باشه، مگر اینکه قصد کشتنم را داشته باشی با این توصیه ات
-کچلِ شکم گنده غُرغُرو شده ام....
اول صبحی بحث خون و مغز پاشده شده ..
یاد فیلم های خشن آمریکایی انداختیم آن هم اول صبح
چه پست خشنی ؟
راست می گی، من هم به خشونتش فکر نکرده بودم،
طبیعت مردانه است گویا...
خلوت خوبی نیست . بیا بیرون !!
در خلوت چندین بار تیر باران شده ام، خواب های بدترم هم دیده ام،
مانند سربازان تیرباران شده ی آخر فیلم، نایی برای بیرون آمدن از صحنه را ندارم.
خوابهای تکراری !! خیلی مهمه ...
آخرین خوابم را خواهم نوشت...
-- نه شک نکن نوازش نمیشه
-- من فردی رو که خواب بوده با آب سرد از خواب بیدارش کردم ، دیگه این که کمی سرت رو زیر آب بگیری و اونم وقتی بیداری ، که اشکال نداره.
-- کچل و شکم گنده اشکال نداره ، اما غرغرووو خیلی اشکال داره.
-شک کرده بودم خوب شد گفتی
-جان ترسم و از این نسخه ها را اجرا نمی کنم، خیالت جمع
-من شوخی کردم تو چرا جدی گرفتی، که هر سه این ها در من جمع شود
زیاد فکر کردن خوب نیست یه وقتایی مثل خوره مغز آدمو می خوره
موافقم و گاه دست خودت نیست، این روزها مدعی شده اند که زیاد فکر کردن ژنتیکی است تا اکتسابی...
خوب پیری معمولا هر سه را همراه داره دیگه
ای کاش برنامه ی شوک که دو روز پیش از شبکه 3 پخش شد رو دیده بودی .
در مورد مد و زیبایی بود.
پس هنوز جوونم که هر سه را ندارم
اینگونه برنامه ها را از شبکه های از آن بهترش نگاه می کنم!!! البته مشری قرص ها و کرم هایشان نیستم
میدونی من وقتی برنامه نگاه کردم دو تا شاخ رو سرم سبز شد
فکرنمی کردم ایرانیها از همچین مدهایی مثل گوشواره یا موهایی با مدل هایی متفاوت ...... بخواهند .......
اینطور بود!!!
مدت هاست برنامه های شبکه ایران را نمی بینم، حتی قران خواندنشان هم با سیاست خاصی است، چه برسد به سایر برنامه ها یشان،،، اعصاب خرد کن است...
کوتاه بیا دوست من!
این روزا همه مون اینطوری هستیم حالا اگه همه مون هم نباشیم یکی در میون اینجوری هستیم اگه بخوایم با تپانچه یه خدمتی هم به مخ بکنیم که ....
...به مخ بکنیم که ...."تعطیلیم"
سلام محمد جان
شبت به خیر. شب آرومی داشته باشی ...
سلام، سایه عزیز
ممنون و برای تو هم،
این روزها تپانچه که گیر نمی آید، تا دلت بخواهد هندوانه یافت می شود، هنوز هندوانه ها را منفجر می کنم و گاه با ریاضیات مغز را تمرین می دهم..
این دوستتان مارا به یاد برادر بزرگه مان انداخت.هی فکر میکند و رنج میکشد
آن پروزه ارشدتان هم مارا به یاد پروزه ارشد آن یکی برادرمان انداخت که همینگونه شده بود
می دانستم این قدر برادر داری، به وبلاگت نمی آمدم، خطرناک است
اینجا چجوری میشه کامنت خصوصی گذاشت ؟
بلاگ اسکای برای کامنت های خصوصی یک تست هوش راه انداخته ، شاید هم بازی مار و پله
بروید به قسمت " توسط : ----- " آن داخل از طریق صندوق پستی می توانید بنویسید...
نه بابا..تشریف بیاورید..برادرهای ما از آن دسته تعصب الکی ها نیستن
راستی اگه یه قالب دیگه انتخاب کنید قضیه این پیام خصوصی حل میشه.بعضی قالبها زیر نظرات یا یه جایی تو قالب جا دارن برای پیام خصوصی..مثلا قالب وب من پایین صفحه کادر داره برای این کار
احتمالا به بلاگفا مهاجرت کنم، روز اول که خواستم وبلاگ بزنم، در اینترنت چیزی نیافتم که درباره ی سرویس دهنده های مختلف و مزایای شان حرفی بزند، به نظر می رسد بلاگفا بهتر است..قالبی که ساده باشد و به دل مان بشیند نیافته ام...تشریف می آوریم اگر آپ کنی
طرح خوبی هست برای یک آگهی بازرگانی که موضوعش مثلا بخواهد خودخوری را تبلیغ بکند!!!! یکباره از سرش کسی مثل خودش بپرد بیرون، مثل زورو، بعد با تپانچه اش پنج تا تیر یکی به یکی توی مخ طرف خالی بکند و بعد از تیر آخر سر لول تپانچه اش را فوت بکند و از پنجره بپرد بیرون!
آنقدر که در روز از سیاست حرف می زنیم کاری می کردیم (اصلا نمی دونم چه کار) آینده شاااااید از آن ما بود( این شاید ترجیحا باید به ریتم نامجو در عقاید نوکانتی خوانده شود) فرق کوچک ما اینست که از سیاست به جزئیات زندگی نمی رسیم می رسیم به فحشهای آبدار. می گم هی رفیق امروز روز زنده باد مخالف منه کمتر فحش بده!
هر دویمان را ترکییب کردی و یک ایده در آوردی..با خون و خون ریزی چندان همخوانی ندارم، بهتر است زورو به ایده هایی که در کله فرد است گلوله های قرص مانندی شلیک کند و بعد مرد یک هو شاد و شنگول و قبراق شود، وقتی هم که زورو لوله ی تپانچه اش را فوت کرد، نام یک شرکت دارو سازی با جدیدترین قرص ضد افسردگی اش بیابد،، "بایر" چطور است !!
منتظریم سریع قرارداد ببندی، حالا با این همه پول چه کنیم؟؟
وقتی سیاست با پارازیت هایش، دستگاه تولید مثلت را عقیم می کند ، بعد می گوید نع، کی گفته، کدام آینده، برای نسلی که وجود ندارد.
اهل فحش دادن نیستم، اما زیاد فحش وخورده ایم، چماق و باتوم که....
کمی بنویس ...
چرکنویس هایم به ادیت نمی رسند،،،
بلاگفا نرو...اینجا وقتی قرار باشه سایت و وبلاگو ببندن اول از همه بلاگفا رو میبندن
چون کاربرای بیشتری داره..جدیدا هم ریپ میزنه.حمله میشه بهش هی 
میهن بلاگ هم مثل کلوبه هر وقت کلوب داغون میشه میهن هم قاط میزنه.این اواخر هم ارورهای مسخره میداد
پرشین بلاگ خوبه..امکانات خوبی داره..فقط دامنه اش آی آر هست که شاید یه کم بازدیداتو کم کنه..یه عالمه قالب هم هست براش.
پارسی بلاگ هم کلی امکانات داره ولی کمی خلوته.قالبهای خودشو هم داره گمونم (این دو تای اخر امکان انتقال وبلاگ به سرویس خودشونو دارن منتها پرشین بلاگ مثل اینکه فقط از پرشین بلاگ دیگه مطالبو منتقل میکنه)
خواستی تو هرکدوم یکی بساز.و اگه خوشت نیومد وبلاگو حذف کن چون همه شون غیر از میهن بلاگ امکان حذف وبلاگ رودارن
ووو،،، یک عنوان خوب برای این کامنتت بگذار و در وبلاگت بنویس، افرادی مثل من زیاد هستند، شاید با سرچ به وبلاگت برسند، هرچند از این شلوغی ها خوشم نمی آید
راهنمایی جالبی بود، یعنی که همین بلاگ اسکای خوب است، به نظرم مانند آدم های افسرده است که حرف نمی زنند و دایم باید ازشان حرف بکشی، بلاگ اسکای هم امکاناتش را راحت رو نمی کند !!!
خوابت و ندیدم !
اما به یادت بودم . شب خوب و آرومی داشته باشی ...
خوب یا بد بودن شب ها دستم نیست، آرامی اش، در حال حاضر آرام است.
ممنون...
سلام بر آوا و محمد
منم میخوام نظر خودم رو بگم
از نظر من وبلاگ باید امنیت داشته باشه که هیچ کدوم از این هایی که اوا گفت ؛ امنیت ندارند و ممکن است مشکلی پیش بیاد .
همشون در یک سطح هستنند و اونقدر ها با هم فرق خاصی نداره اما مهم امنیته .
این هایی که اوا گفت مال سرور های داخلی ایران هست ، که هر آن بنا به دلایلی اگر دولت ای پی های اصلی فردی(حتی اگه ای پی ایش رو عوض کرده باشه ) یا ... خواست ، این سرور ها ملزوم هستنند که در اختیارشون قرار بدنند یا ... .
اما سرور خارجی مثل wordpress یا blogger اینها از لحاظ امنیتی خیلی بهتر هستنند.
____________________
میهن بلاگ ، اگه خودت در خواست کنی میشه حذف کرد.
ممنون که تو بحث شرکت کردی
wordpress و blogger در ایران فیلتر هستند. علت فیلترش هم همینه که افراد مجبور به استفاده از سرویس دهنده های ایرانی بکنند تا هر وقت خواستند اطلاعات فرد را بدست بیارند.