د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

ساعت

اگر ساعت ها را بر عکس طراحی می کردند چه می شد؟؟ اینکه عقربه هایش بایستند و آن صفحه ی بزرگ و دوار ساعت حرکت کند، هر بار که یک واحد اتفاق می افتاد یک عقربه ی سبک و باریک ایستاده بود و یک صفحه ی بزرگ، حرکت می کرد، شاید عقربه با میخ به دیوار می چسبید و کل ساعت برای تغییر یک واحد زمان، حرکت می کرد...

.

نظرات 12 + ارسال نظر
xatoun چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 04:07 http://xatoun.blogfa.com

inam ye nazare ha
mituni 1 dune tarahi koni bebini che tori kar mikone
natijasho b ma ham begoo
vali secret nabashe

گویا دنیا همه اش اینجوری کار می کنه و تست شده، میلیون ها ساله، ما آدم ها نظمشو به هم زدیم و حالا کار کردن دنیا برامون سکرت شده، و سکرت بودنش زیباست.

ناهید کوچولوو چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 16:41

هیچی ؛ بازم همون کارهایی که انجام میدیم ، باید انجام داد.

اما حتما هر وقت نگاهمون به ساعت میفته خندمون میگیره + و دنیا بامزه میشد .
احتمالا من همون موقع ساعت های اینجوری مثل خودمون رو طراحی میکردم تا آدم هایی که از اون زمان خسته شدنند وارد این زمان بشن .

پس چرا دنیا رو با مزه تر نکنیم، یک دنیای که همه بتونیم بخندیم اما تو دوباره می خوای خرابش کنی و از همین ساعت های امروزی بسازی

ناهید کوچولوو پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 19:01

اینو قبول داری ، آدم ها زود خسته میشن ، حتی از دنیایی که بتونیم همه بخندیم ؟

جدیدا آدم ها مشکل دارنند ، واسه کسی که دیدگاهش قشنگ نیست ، ساعت اینجوری یا اونجوری ؛ فرقی نداره . منم واسه کسایی که زود خسته میشن طراحی میکنم و واسه کسایی که تنوع طلب هستند و دوست دارنند همه چیز رو تجربه کنند

قبول
پی برای من هم یک ساعت طراحی کن

مهتاب زاهدی پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 22:25 http://mohandesakele.mihanblog.com

از بچگی یادمه همیشه به خاطر اینکه کوچکترین عضو خانواده بودم بهم کلی کار می گفتن و در جواب اعتراضم می شنیدم که: تو سبکی! تا ما بیایم تکون بخوریم تو پریدی و رفتی و کارو انجام دادی و اومدی. اینم همون داستانه، عقربه ها سبکن سریع راه می رن. شاید اگر اونجوری بود زمان کند تر می شد...

همیشه این نیست، طراحی ما انسان ها اینطوری است و طبیعت طراحی اش با ما فرق دارد، ما هزینه فایده می کنیم و تجهیز می سازیم، طبیعت معیار دیگری دارد.

سایه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 22:55 http://shadowplay.blogsky.com/

مثل این می مونه که ما راه بریم تا زمین بچرخه !!

سلام محمد عزیز...

مثل زمین که می چرخه تا ما زندگی کنیم، یا خورشید که می سوزه تا ما....
سلام سایه..

xatoun دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 06:00 http://xatoun.blogfa.com

har chi por ramz & raztar jazabtar
:)

پرده رازها روزی خواهد افتاد و جذابیتش را از دست خواهد داد، سادگی را بیشتر دوست دارم که نیاز به پرده ای برای جذب کردن ندارد.

ناهید کوچولوو دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 16:50

باشه ، اما باید صبر داشته باشی ، زمــان میبره تا طراحی کنم

صبرم تمام شد که نوشتم.

ناهید کوچولوو سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 13:48

صبر صبر صبر صبر صبر

دیدی همین قدر صبر داری که این کامنت رو بخونی !
همین قدر که صبر داری هم خوبه

آوادخت چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 19:10 http://www.hymnymph.blogsky.com

حالا فرقش چی بود؟ 24 ساعت میشد 23 ساعت یا بیشتر؟

ستاره آشمان سه‌شنبه 29 شهریور 1390 ساعت 08:25

خسته شدم از این ساعت !‌

وقت برای نوشتن ندارم، زندگی ام پیچ خورده..

ستاره آسمان چهارشنبه 30 شهریور 1390 ساعت 22:19

بدین من پیچهاشو باز کنم !
زندگی همه ما انسانها پیچ در پیچه !اگر اینطور باهش مال من چاده چالوسه !تازه هم پیچ داره هم گردنه !

xatoum یکشنبه 3 مهر 1390 ساعت 02:29

اون کامنت خصوصی رو می تونم پابلیش کنم. می خوام براش جواب بذارم

خصوصی اش کردم تا کنجکاوی ام را برای خودم نگه دارم، پستت قدیمی شده، شاید دیگر کسی آن را نبیند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد