د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

عطر

مرد هرچه عطر را بو می کرد، ارضا نمی شد،،،آقا این بوی صابون می ده که!! ، مرد عطر فروش سریع لباسش را جلو می آورد و می گوید این همونه که روی پیرهنمه، بو کن،،،این با اون فرق داره،،،نه آقا، این چون مونده این بو رو گرفته، این یکی هم همینطور میشه، مرد با تردید عطر را می خرد و می رود، فردا که از سر کار بر می گردد، عطر از صبح زده هنوز بوی صابون می دهد، شیشه ی کوچک را بر می دارد و در توالت جایی که فقط باید بویی برای از بین بردن بوهای نامطبوع ناشی از نیازهای جسمی باشد، می گذارذ.

چراغ اتاق خواب را روشن می کند، برای او مدت هاست که اینجا شبیه همان جایی شده که شیشه ی عطر را گذاشته است. باید کتاب ها را کنار گذاشت و داستان های عاشقی را در قصه جستجو کرد، این که روزهای اول  از هم خوشتان نیامده، خواهد گذشت و بیشتر با هم آشنا می شوید و از هم خوشتان خواهد آمد، حرف های بیمار است، آب دوغ خیاری و آب حوضی،، بعد تر می گویند بچه دار شوید تا شیرینی عشقتان نمایان شود، جایی می شود که وصلتتان می شود مانند ...،و بچه ها مانند ...، کاش مرد عطر فروش راستگو بود و می گفت بوی عطر پیراهنش اصل است و آنی که به تو داده تقلبی و بوی صابون هم،،،، کاش آنها که روز اول می گفتند، خوب خواهد شد، این روایت را می دانستند و یا که این جا را می خوانند، می فهمیدند عطرهایی که بوی صابون می دهند، هیچ وقت بوی عطر واقعی را نخواهند داشت و مردمانی که اصل نیستند، هیچ وقت تو را به فضای کتاب هایی که خوانده ای نخواهند برد، جنس اصل مانند گوهر است و اگر مانند سوزن در انبار کاه باشد برق خواهد زد و نمایان خواهد بود.

مرد در خواب و بیداری هنوز بوی عطر پیراهن عطر فروش مستش می کند و با خاطره ی کتابهایش می خوابد.

.

---------------

.


نظرات 4 + ارسال نظر
ناهید کوچولووو شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 15:38

چرا زن میخواست عطر مردونه انتخاب کنه ؟

زن تبدیل به مرد شد، به این کته ی ریز توجه نکرده بودم...

سایه شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 17:36 http://private-note.persianblog.ir/

چه خوب بود...راست میگی طلا و مس به هم تبدیل نمی شن....

با این اشاره ات تکمیلش کردی.

ناهید کوچولووو یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 00:52

فروشنده ی عطر شاید مال خودش اصل بوده .. اما اونی که به مرد داده باز هم اصل بوده اما یه عطر اصل دیگه بوده . چون عطرهای تقلید و تقلبی بعد از چند ساعت ، هیچی از بوش باقی نمیمونه حالا میخواد هر بویی داشته باشه .
وقتی این مرد رفته سرکار و برگشته ، باز هم بوش مونده ، این یعنی اصله اما یه عطر دیگه ایی هست .
شاید مرد فروشنده ؛ به خاطر شلوغی اشتباه کرده باشه ، اما عطر های اصل معمولا پس از مدتی بوش تغییر میکنند و معمولا ملایم و خنک میشن و واقعا هوش رو از سر می برنند .
همه نمونه بوی عطر داریم ؛ جدیدا اینجا یه عطر اومده با بوی سیگار که اینقدر کمه که باید سفارش بدی ، پیش دخترا خیلی طرفدار پیدا کرده .

و مردمانی که اصل نیستنند !! اولین بار بود میشنیدم ؛ جالب بود .

ایده هایی زیادی گفتی، نظرم هنوز همون اولی هست، از سر لجبازی نیست از اینه که بوی بعضی عطرها چنان در خاطرم هست که هنوز بویی مشابهش رو ندیدم، بوی عطر آدم ها..... اطلاعات عطر شناسی کامل هست، نمره ات تو این بیسته....چه جالب، خُب سیگار می کشیم بوی سیگار رو می گیریم، چرا بریم سفارش بدیم .....آدم ها همه اصلند، گاه اصل بودن و آدم بودنشون رو فراموش می کنن.

ناهید کوچولوووو چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 22:39

اینجا چرا بوی عید نمیاد ؟

هنوز که مونده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد