وقتی بدن لخت انسانی را در غسال خانه نگاه می کنی، جسمش مانند دیروزی که روی تخت خوابیده بود، هست و امروز هر چه منتطر می شوی تا بلند شود و با تو بیاید، در جایش، روی سنگ ِ سرد، خوابیده، و از هیچکس کمکی بر نمی آید، چقدر نگاه از او بریدن و سپردنش به خاک سخت است.
دیدار به قیامت، اگر باشد.
.
.
واقعا حسه بدیه ناتوانی. حتی نمیشه از خدا کمک خواست.
واسه همینه که میگن فقط مرگ چاره نداره، قدر زنده ها رو بیشتر بدونیم.
با جمله ی آخرت خیلی موافقم.
حقیقتی گریزناپذیروتلخ،دیدار به قیامت،اگرباشد.
تلخ ....اگر...
سلام
اینجور وقتا میگن لعنتی .نوشته ی لعنتی...
وقتی رسیدم به فرشته ی مهربونم تو لباس سفید پیچوندبودنش ونذاشتن پاهاشو لمس کنم.اونقدر جیغ زدم تا گذاشتن پاهاشو که یه عمر کنارم بودن وندیدمش,ن...که یه عمر روشون خوابیده بودم وحس کردم ابدی ان...که یه عمر داشتمشون وحالیم نبود ودنبال یه چیز دیگه می گشتم ...رو ببوسم.باورم نمیشد فرشته ی گرم من اینقدر سرد وبی روحه ...
گذشت تا ابرمرد زندگیم (پدرم) اونم همین...اونم رو سنگ سرد اون محیط بیجان ملاقات آخرم بود...حالا از هرچی رفتنه بیزارم
وتو با این چند خط نوشته ی لعنتی ، منو به یه مرده ی متحرک تبدیل کردی...هیچوقت پانشدن عزیزام از اون خواب ابدی
عصر می خواستم توی وبلاگ مطلبی بنویسم، ناخود آگاه ذهنم رفت لابلای تصاویرش تو ....قصد ناراحتیت رو نداشتم...متاسفم برای هر دو شون،، خیلی سخته و غیر قابل باور،،،، دیگه اینطوری نمی نویسم تا کسی نارحت نشه.
رفت پیش خدا .
شاید.
خیلی بده. تمام مدت فکر می کنی سردشه و الان خجالت می کشه.
ازون تصویرهاییه که هرگز از ذهن آدم پاک نمیشه.
فکر م کنی خوابیده همین الان بلند می شه، افسوس...تصویر ها در ذهن ماندگار می شه.
:(
کلا حالم گرفته شد..
حواسم به شما و فوت عزیت نبود.
گاهی نوشتن از بعضی چیزها باعث میشه اونایی که دارن قدر بدونن.
ننوشتن که راه چاره نیست
اونی هم که از دست میده باید مقاوم شه.هرچند که من هنوزم نتونستم برگردم به زندگی.از شهریور لعنتی نود تا حالا ولی خب...
هرجایی بخونم یا ببینم یا بشنوم حالم میریزه بهم
ببخشید که گفتم نوشته ی لعنتی
فکر می کنم تا چیزی رو تجربه نکنی، ارزشش رو نمی فهمی، اون هایی هم که دارن تا وقتی هست نمی فهمن چی رو دارن...
سخته قبول نبودنشون..
لعنتی که چیزی نیست..
حس بدیه...وقتی پدر بزرگ و مادر بزرگم تو فاصله کوتاه فوت کردند همین حس را داشتم...تا مدتهای طولانی...
حیف که اینقدر زود از دستشون دادی.