د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

...

رفتنت مثل سکته بود، آمدنت مثل سرطان، مشکل اینجاست اول آمدی و بعد رفتی، حالا مانده ام با این سرطان، این که بدخیم شد، تقصیر کداممان بود نمی دانم، شیمی درمانی هم جواب نمی دهد، کار به برق برسد، مادر بزرگ خدا بیامرز را در سجاده نماز با چادر سپید و دست های بلند نذر کرده که یاالله می گوید،  می بینم.   

.

.


نظرات 8 + ارسال نظر
آبگینه چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 00:42 http://abginehman.blogfa.com/

بالاخره از رفتنش ناراحت شدی یا از اومدنش؟

به قول آرام بیشتر از ابتلا یش..

آرام چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 16:38 http://khialebehesht.blogfa.com

هر دوش سخته.اصلاٌ ابتلا سخته.دچار شدن.مبتلا بودن اونم از نوع بدخیمش

ابتلا از نوع خوشخیمش هم دردسر داره، چه برسه به بدخیمش..

ناهید کوچولووو چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 17:20

بیماریه دیگه ایی جز سرطان پیدا نکردی برای مثال زدن !

درست میشه ، خوب میشه ، اراده میخواد ..

سرطان تداغی حضور و پیوستگی نرم و آهسته بود...
مگه معتاده اینجوری می گی

سایه چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 17:57

کار مادر بزرگ و خوب فهمیدم ولی راستش از پستهای تو زیاد چیزی سر در نمیارم این روزها همون یه ذره هوشمم از بین رفته ..

منم از کارهای خودم چیز زیاد سز در نمی یارم، اگر شما به هوشتون شک کنید پس من چی بگم ؟؟!!

دکتر نفیس چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 23:06 http://drnafis.blogfa.com

متاستاز داده به سرتاسر زندگی .....

با این متاستاز کارش دیگر تمام است و دعاهای مادر بزرگ بی اثر....
در پست خودت و این کامنت باعث شدی تا هر دوبار به ویکی سر بزنم با تب مالت و حالا متاستاز.

سایه پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 12:25 http://private-note.persianblog.ir/

زمان گاهی درمان همه دردهاست....

موافقم..

مهتاب زاهدی یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 10:50 http://mohandesakele.mihanblog.com

رسم روزگاره دیگه! اتفاق پیش میاد. همونقدر که احتمال واقعاً پیش اومدن سرطان وجود داره، همونقدر هم احتمال داره یه نفر در فاصله ی محل کار تا خونه ش تصادف کنه...
اتفاقه!

کدوم رسم روزگار، بدشانسیه، حیف نیست زندگی رو با این مشقت از دست بدی، اول کلی دارو و عوارض و بعد برق که بدتره.

mori چهارشنبه 4 مرداد 1391 ساعت 15:43 http://incidentaloma.persianblog.ir

به قول یکی از خواننده ها متاستاز داده .... حالا هر جا که باشه.... من بهش میگم جانکندنو کارسینوما.... سرطان بدخیم جان کندن...

گویا فقط برای پزشک ها این جانکندنو...اتفاق می افتد،،،،زندگی از وقتی که می فهمی می شود، جانکندنو کارسینوما،
آدم دااستان، مدت هاست که اینگونه شده بود فقط رفتن را بهانه کرد برای نشان دادن علائم بیرونی اش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد