د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

مطب دکتر

بیمار قبلی که رفت داخل، پسر جوانی بود که از مصرف الکل کبدش آسیب دیده، یک سالی  تحت مداوا هست و به گفته ی خودش درد دارد، داخل اتاق که می رود می گوید اقای دکتر دارم  می میرم از درد، بلند بلند می گوید الهی بمیری و دیگه بر نگردی و بعد بلند بلند می خندد، حالا بگو ببینم دوباره چ ِت شده،، که درب بسته می شود و...

سوال هایم را توی کاغذ نوشته ام تا برایش یکی یکی بگویم، آزمایش ها را دارد در دفترچه می نویسد، آزمایش چذب ید، سی بی اس، تیروئید، آنتی تی پی اُ و یکی دو تای دیگه،،، در حال نوشتن است و به موهای سفیدش نگاه می کنم، می گویم

- روز اولی که آمده بودید همه ی موهایت و ریش سبیل هایت یک دست سیاه بود، حالا نود درصدشون سفید شده،

+47 سالم شده، معلومه تا الان باید سفید بشه، تازه با یک رنگ مشه مثل روز اولش، بهم گفتن رنگ کن، می گم اینجور بمونه بهتره، میگن دکتر حازقی هست...

- برای منم یواش یواش سفید می شه، منم اون موقع که پیشتون می اومدم سال های اول دانشگاهم بود، الان ...سالم شده،

بیماری های زیادی رو پیش او ویزیت شده ام از سرخک گرفته تا آنفولانزاهای فصلی و این تیروئیدیت را.

+مهم نیست چند سالت شده و این که تو زندگیت سالم زندگی کرده باشی از همه مهمتره، وگرنه پول و اینکه کجا هستی چی شدی مهم نیست، نمی خوام بگم شانسه یا قسمت، اما توی دوستای خودم و همین مریض ها یکهو براشون اومده که نمی فهمیدن از کجا داره می یاد، نمی دونستن چطوری خرجش کنن، اما سالم زندگی کردنه که هنر می خواد.


نسخه ام  و سوال هایم تمام شده. می خواهم بروم که می پرسد، هنوز ازدواج نکردی، می گویم نه،، بهترین کار رو می کنی،،می دونم از زندگی زناشوییش راضی نیست، بارها توی همین مطب به ازدواج نکردن توصیه ام کرده، تصوری از زنش ندارم، این مردی نیست که زن ذلیل شود، می تواند بلند حرف بزند، فریاد بزند و حرفش را به کرسی برساند، اما اینکه همسرش چه کرده که اینطور توصیه به ازدواج نکردن دارد هنوز مانده ام، همیشه از ازدواج و زن ها دل خوشی نداشته، البته زنی را استثنا نکرده که مثلا بگوید، مادرم یا ....، اما اینطور که می گوید حسم این است که از زندگی اش رضایت ندارد...

+ سعی کن زنی بگیری که دوستش داشتش باشی، موقعی که با عصبانیت بهت می گه "تو"، اونقدر عاشقش باشی که بگی "جانم"، "عزیزم"، " عشقم"، موقعی که ناراحتت می کنه از بس دوستش داشته باشی که نتونی ترکش کنی، دنبال تحصیلات و مالش نباش، تو زندگی همیشه دعوا مرافه هست، دعوا پیش می یاد، ، موقع دعوا دیگه هیچ چیز زنت برات مهم نیست نه تحصیلات نه مال، فقط اون دوست داشتنه و عشق ِ که نگهت می داره، باید اونقدر دوستش داشته باشی که مثل یک شاهزاده باهاش برخورد کنی که مبادا ترک برداره، اون هم همینطور، نه اینکه هر روز بشکوندت،،وقتی از دستش ناراحتی این دوست داشتنش ِ که کمکت می کنه،،، به اینکه دختر فامیل یا دختر فلان، یا خشگله و .. این ها کاری داشته نباش، دوستش داشته باش، از صمیم قلب، هر وقت کسی رو اینطور دوستش داشت،، اقدام کنف اونوقت زخم هاش هم برات مرحمه، سختت نمی شه....

.

..................................

*لابهلای حرفهایش ذهنم پر می کشید می رفت سراغ آدم هایی که آمده اند و رفته اند، آنها که برایم شاهزاده بودند..

.

.

نظرات 14 + ارسال نظر
آرام جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 17:02

من که خودم از اونایی ام که سفت وسخت معتقدم عشق معجزه می کنه توی سخت ترین لحظه ها ...

به نظرم آدم وقتی باید تصمیم بگیره که روحش رو وتمام وقت وعمرش رو به اشتراک بذاره که آمادگی شو داشته باشه.
والبته توی انتخاب اصلن دنبال وجه مشترک ویافتن نقطه های مشترکی که کلیشه شده نباشه.مثه همونایی که همه میگن .تحصیلات وکارو مال وظاهرو...هیچکدوم دردی دوا نمیکنه.باید دنبال علایق مشترک بگردی.هرچی قوی تر بهتر !

موافقم اما با کمی تردید..
با اشتراک گذاری موافق نیستم، استقلال خودم را می خواهم...بهتره آدم ها عُقده ای نداشته باشند.

ناهید کوچولووو جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 17:11

آزمایش سی بی سی ؛ سی بی اس نداریم .
اقدام کن ، اقدام کنف .
لابه لای ، لابهلای .

سه تا

ناهید کوچولووو جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 17:14

دوستش داشت ، دوستش داشتی . (اون پایین )

عصبانی نشو ، تموم شد

چها رتا
هنوز عصبانی نیستم

ناهید کوچولووو جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 17:19

جذب ید ، چذب ید .
عصبانی نشو ، دیگه همه چی درسته

بنج تا
یک غلط ِدیگه هم داشتم که ندیدی

ناهید کوچولووو جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 18:46

واقعا زندگی سالم ؛ هنر میخواد .

همیشه اینطور نیست اما این روزها خیلی ها رو میبینم ؛ که در شغلشون موفق هستند ؛ و در مقابل در زندگی خصوصیشون موفق نیستند ؛ یا برعکسش . انگار که یه جوری این دو بهم ربط داره .

تو ایران، آره
بس امیدوارم تو وبلگ نویسی موفق نباشم چون ناموفقیم از جای دیگه ای می زنه بیرون. یعنی ربط داره؟

دکتر مینا جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 22:07

محمد تکلیف آدمهایی که آمده اند و رفته اند ولی مانده اند چیه؟

هر آدمی که وارد زندگی فردی می شود برای او منحصر بفرد است و دیگر هیچکسی شبیه او وارد زندگی اش نخوواهد شد... تو هم یکی از آن منحصر بفردها هستی، فکر می کنم برای چندین نفر رفته ای و برایشان مانده ای؟ اگر روزی یقه ات را بگیرند و بگویند چرا رفتی چه می گویی؟ به آن ها که پس از رفتنت ماندند چه می گفتی ؟ تقصیر آنها را در ماندن برعهده می گرفتی ؟
.

آبگینه جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 23:51 http://abginehman.blogfa.com/

عجب دکتر فهمیده ای!!
عجب جمله قشنگی «موقعی که با عصبانیت بهت می گه "تو"، اونقدر عاشقش باشی که بگی "جانم"، "عزیزم"، " عشقم"»

۴۷ سالش هست، مجبورم کردی در بی نوشت بنویسم که روایت این جمله دکتر از کجا بود.

آذرخش شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 00:51 http://www.asarakhsh.persianblog.ir

عجب دکتری ... واقعا آدمهای زیادی تو زندگیمون میان و میرن ... امیدوارم موندگار ترینشون ماندگار شه

و عزیز ترینشون

آذرخش شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 00:52 http://www.asarakhsh.perianblog.ir

با اجازه شما و اون دکتر بخش آخر جملات رو لینک کردم

خواهش می کنم، خوب کاری کردید، شاید راهنمای کسی شود.

سایه شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 16:45 http://private-note.persianblog.ir/

چه حرفهای قشنگی....

از این به بعد می خواهم مثبت تر باشم.

دکتر نفیس شنبه 27 خرداد 1391 ساعت 17:10 http://drnafis.blogfa.com

دکتری .....!

راستش نفهمیدم این ی آخر معنی " آ " می داد یا "ای"

آرام یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 08:52 http://khialebehesht.blogfa.com

منم موافق اشتراک نیستم.البته الان نیستم.تو یه سن آدم انگار پخته میشه خب...ولی گفتم اگه قصد اشتراک داری به اداب این دیار توجه نکنی واسه انتخاب به ایم مهمی...

ما خواه نا خواه سرشتمان با آداب این دیار خو گرفته.

مهتاب زاهدی یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 10:57 http://mohandesakele.mihanblog.com

آره! شاهزاده بودن مهمه...
ولی جدیداً توصیه کردن به ازدواج نکردن بیشتر یک ژست شده!! مثلاً مردی که روز عروسی بهش تبریک میگن و به جای تشکر میگه دیدی گرفتار شدم؟؟ دیدی خودمو بدبخت کردم؟؟ دیدی رفتم قاطی مرغا؟؟ .. یا جملاتی ازین دست، اصلاً طعم زندگی مشترک رو هنوز چشیده که بخواد ازش راضی یا ناراضی باشه؟؟
همه ش ژسته...

خییلی.....
امان از دست این ژست ها که بیشتر به دیگر آزاری شباهت دارد تا..

آذرخش دوشنبه 29 خرداد 1391 ساعت 23:39 http://www.asarakhsh.persianblog.ir

موندگار ترین باید عزیزترین هم باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد