د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

نون

می خواست کسی دوستش داشته باشد، همه دوستش داشتند، آنکه در سرش بود، می خواست بتواند به او تکیه کند، همه آمادگی اش را داشتند، می خواست او تکیه گاهش شود، او دوستش داشت و می توانست تکیه گاه شود، اتفاق ها زود افتاد، زودتر از آنی که هر دو فکر می کردند و او در گذر زمان محو شد، چقدر برایش گریه کرد و شب ها با یادش خفت،،از ان موقع سالها می گذرد و حالا که او، دوباره او را یافته، به صورتش و نگاه حزن انگیزش نگاه می کند و چشم هایش خیس می شود، از خاطرات خوب گذشته و اویی که برای اولین بار جای ماه را در اسمان نشانش داد، زیبایی و بزرگی و مهربانی اش را، کسی که او را فقط برای خودش دوست می داشت. 

.

.

.

.

نظرات 9 + ارسال نظر
ناهید کوچولووو یکشنبه 26 شهریور 1391 ساعت 23:51

چه طور در گذر زمان محو شد ؟

می گویند هر که از دیده رود از دل هم برود...

آرام دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 15:49 http://khialebehesht.blogfa.com

همیشه بهترین آدم زندگی وخواستنی ترین ودوست داشتنی ترینا
یه جوری محو میشن ووقتی پیداشون میشه که خیلی دیر شده...
به نظرم مهم همون حسیه که ازشون برات می مونه که حتی خودشونم نمیتونن جای خالیشونو تو قلب عاشق تو پر کنند..

به قول سهراب، تو نه، عشق تو...

سایه دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 15:55 http://private-note.persianblog.ir/

آدمهایی که می رن اگه برگردن هم هیچ وقت همه چیز مثل اول شروع نمیشه

امیدوارم این نظر اشتباه باشه...

H.k دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 17:36 http://bescot.blogsky.com

فرانسوی ها چیز جالبی می گویند: دقیقا از همان چیزی که وحشت داریم دقیقا همون سر مون میاد!

وحشت از جدایی نداشتند، اما سرشان آمد...

raha دوشنبه 27 شهریور 1391 ساعت 17:49

haman angosht ke mah ra neshan midad mashe ra keshid
kasi ke raft layeghe pazireshe dobare nist

لابلای او ها گم شدی، آنکس که ماه را نشان داد، ماشه را نکشید، و به اشتباه کسی را لعن کردی که گنهکار نبود..

فانی سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 14:13 http://oldmidwife.persianblog.ir

کسی که او را فقط برای خودش دوست می داشت ...
از این جمله مبهم تر تو عمرم نشنیدم.
برای خودش؟
یا برای خودش؟!

به ضعف دستور زبان فارسی مربوط است، نه "هی" داریم نه "شی" مجبوریم هر دو جنس را با او صدا کنیم، می شود ابهام...

H.k سه‌شنبه 28 شهریور 1391 ساعت 20:24 http://bescot.blogsky.com

بلاخره سر شان آمد...پس فرانسوی ها درست گفته اند!
البته اونا(فرانسوی ها) از این اتفاق به شدت ابراز نا را حتی کردند...

اصولا فرنگی ها درست می گویند، ممنون از همدردی شان.

ناهید کوچولووو چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 03:39

این" خود "از خیلی صفات تشکیل شده ؛ که شده "خود ". در اصل خودی وجود ندارد . و این صفات هستند در فرد که باعث دوست داشتن شدنند .
خود میتونه توانایی و علم باشه ، صفات اخلاقی باشه ؛ زیبایی باشه ، دارایی و ثروت باشه ...

هر انسانی مطمئناّ یه صفت خوبی دارد که خدا اون ها رو افریده (که شاید خودمون هنوز اون صفت رو در بعضی از افراد نشناختیم ).
این طرز فکرم باعث میشه از افراد متنفر نباشم و فقط میزان دوست داشتنم کم یا زیاد بشه و شاید خیلی از مواقع مدرک و زیبایی و مال و اموال و اخلاق و ... کنار بره .

این یه زاویه ی دیگه ی "دوست داشتنه "

منم گاهی بای صحبت های الهی قمشه ای می شینم طرز فکرم اینطور می شه، اما بعدا می شم، چنگیزخان...

آبگینه پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 12:30 http://abginehman.blogfa.com/

شاید دلیل رفتنش دسته خودش نبوده
اما مسلما دلیل بازگشتش آخرین جملته «او را فقط برای خودش دوست می داشت.»
کسی چه میدونی شاید ارزش چیزی رو که یکبار از دست دادن رو بهتر بدونن

شاید، منم بینشون نبودم،،،،اما هنوز برنگشتن، فقط عکسش رو دید....شاید هم دیگه ارزشی برای هم نداشته باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد