ای کاش آدم ها از میان داستان ها بیرون می آمدند و خود روایت زندگی شان را می گفتند،
ای کاش درخت چنار جلوی خانه مان پدرم بود، آنوقت قبل از من بدنیا امده بود و بعد از مرگم هم زنده بود،
ای کاش یکی بهشت را آتش می زد و یکی ابرهای بالای سر جهنم را بارور می کرد تا جهنم را سیل می برد، بعد می خواستم ببینم خدا چگونه انسان ها را تطمیع می کند،
ای کاش پزشک ها همه دردهای بیمارهایشان را تجربه کرده بودند و می فهمیدند وقتی می گویم درد دارم، یعنی چه !!
.
.
.
.
پزشک آدم بدون دردی نیست...
می دانم، درد همه جا هست،
ای کاش ها فایده ایی ندارند ، باید کنار امد ..
.
وقتی میگم درد دارم ، و نمی فهمند یعنی چه ، نمی تونند حس کنند ، ترجیح میدم چیزی نگم .
ای کاش ها مانند آه است از نهاد آدمی
.
همیشه سکوت بهترین و راحت ترین راه است.
این جوری همه چیز را به هم میریزی که...البته بهم ریخته خدایی که است این وضعیت دنیا...شاید می خواهی این جوری سر وسامانی بهش بدی...ای کاش...!
می خواهم جرقه ای باشم برای یک آتش بزرگ.
این که تو راجع به پزشکها اینجوری فکر می کنی از بقیه نمیشه توقع داشت....قصدم این نیست که از همه پزشکها دفاع کنم ولی همینجور که موری تو کامنت اول گفت پزشکها آدمهی بدون دردی نیستن
بحث درد دار بودن یا نبودن نیست، بحث بر سر حرفه است، باید از هر کاری تصور داشت، گاه اگر شهود داشته باشی بهتر است، آرزویم ابزاری بود تا این شهود را به پزشک بدهد، ابزاری که مستقیم به سیستم عصبی وصل شود و شدت درد، ضعف یا هر چیز دیگری را به صورت لحظه ای نشان دهد.
جرقه...آتیش بزرگ
.
.
آره...خیلی خوبه ادامه بده من پشتت هستم.
پشت ِچی، سوختن، به این راه نیا !!
من دقیقن فهمیدم منظورتو راجع به جمله ی آخر...
نمیدونم چرا بقیه بد برداشت کردن؟
تمام آلام روحی وجسمی قابل معاینه وشهود نیستن وکاش می بودن
از این نوشته ی تلخت ممنونم ...
منم کمی شگفت زده شدم ، منظورم با حرفت یکی بود....خوب است تعریف می کنی زیاد دچار خودسانسوری می شوم.
ای کاش ....
این دل درد دارد ...
دل بی درد که نمی شود.