اورهان پاموک نویسنده مشهور ترک روزانه ده ساعت در دفتر کارش می نشیند و می نویسد، می گوید " اگر تا پایان روز بتواند نصف صفحه بنویسد که راضی اش کند، روز خوبی داشته است."
اورهان پاموک نویسنده مشهور ترک روزانه ده ساعت در دفتر کارش می نشیند و می نویسد، می گوید " اگر تا پایان روز بتواند نصف صفحه بنویسد که راضی اش کند، روز خوبی داشته است."
با خودم می گویم، بیشتر روزهای هفته مشغول کارهای دیگری هستی، روزهای تعطیل که ماشالله هزار و یک کار دیگر داری، به فن نوشتن هم آشنا نیستی، پس اینقدر به خودت سخت نگیر که کم می نویسی، ببین، اورهان پاموک چه می گوید.
.
.
.
به نظر من آدم نباید نویسنده باشه
باید از اونچه که می نویسه خودش راضی باشه...
یعنی اول روح خودش رو سیر کنه بعد بقیه رو...
مهم نیست چند دقیقه یا ساعت یا حتی ماه وسال طول می کشه
نه دیگه خیلی قرق شدی، اگه به سال ها برسه که دیگه عمر تموم می شه بدون اینکه از توش قصه ای بیرون بیاد.
لازمه ؟ برای چی این همه کار می کنی ؟
به قول داداشم، یک لقمه نون ِحلال،،،
غلط املایی قبلا داشتی ؛ الان کمتر شده ، توی دو پست قبلی هم بود ...

از نظر ما نویسنده ی وبلاگ دلفین هستی ، بنویس ؛ سخت نگیر ، مقایسه نکن ، زود به زود بنویس ، سانسور نکن
گاهی همین کلمات ساده مزه اش بهتره ..
معلم خوبی داشته ام
جایزه نمی دهی؟
این ها همه وسواس های دلفینی بوده است که از ابتدا با او بوده.
.
برای گاهی بله، ساده خوب است.
همین که راضی ام کند..جمله ی دلنشینیه
شما اگر به اندازه اورهان وقت بگذارید و دست از ... بردارید، رو دست و بلند خواهید شد.
نوشتن...سخته مثل جون کندن می مانه ولی لذت بخش هم هست.
این ها را با من نگو، من که نویسنده نیستم بفهم یعنی چه، اما اگر می گفتی مانند بدنیا آوردن بچه، متصور تر بود.
جون کندن و به دنیا آوردن بچه تقریبا یکی هستند...
نه آقا جان، جون کندن نتیجه اش مردن است و درد زایمان، تولد، جون کندن نتیجه اش خاموشیست و زایمان....
سخت نگیر، از آن روزهاست که از درب دروازه هم تو نمی روم.
نوشته های یک نویسنده معروف کجا و نوشته های بقیه افراد کجا! اصلا قابله مقایسه نیس.
نوشتن شروعش خیلی سخته اما همینکه جمله اول رو بنویسی بقیه جملات مثله قطار شروع به رد شدن از ذهن میکنن
با این حساب ننویسیم دیگه....
.
همیشه اینطور نیست، گاه از اول تا آخرش سخته...
نوشتن اول باید خود آدم رو راضی کنه ....هروقت دلت کشید هر وقت دوست داشتی بنویسی
اینطوری که هیچ وقت ننویسم راحت ترم،،،،
من عاشق جایزه گرفتن هستم
فردا عیده ها ! باید بگم جایزه میخوام ؟
کی عاشق جایزه و کادو نیست، من که به شما دورم، هرچه می خواهی بگد، DHL هم که بدلیل تحریم ها در ایران کار نمی کند
ای بابا سخت نگیر...
دست من که نیست،،،،
جالب بود.هرکسی به دلیلی مینویسه.یکی برای دل خودش برای سبک شدن و یکی برای بهترنوشتن و شاید درکنارش آرام شدن.اینکه گفتی فن نوشتن نمیدونم دقیقا چی مدنظرته اینومیدونم که خوب می نویسی.
دقیقا، گاه برای خودم هست، مانند روان پریشی ها .... و گاه تمرین خوب نوشتن.....نوشتن یک فن، مهارت و دانش هست، در کنار اینکه باید ذوق و استعدادی هم داشته باشی....ممنون از تعریفت.