شب سوم امام است، علی رغم مخالفت شدیدم با این مراسم ها، دسته ای در خیابان در حال حرکت است، گروه نوازنده هایش، آهنگ حزن انگیزی را می نوازند و خبری از صدای "بام" بام" طبل ها نیست، صدای خواننده ناواضح و غمناک است، مادر و خواهر مهمانی رفته اند، پدر بفرمایید شام نگاه می کند، گاه صدای آدم هایی که ایراد بنی اسراییلی می گیرند روی مخم می رود، صدای جوش کتری در حالی که گاز روی پایین ترین شعله اش قرار دارد، می آید، برادر و همسرش قرا بود بیایند، گویا دیگر نمی آیند، حس می کنم خانه بیش از حد آرام است، پیامکش می آید، چشم هایم را می بندم و فکر می کنم در تنهایی خودم چقدر دوستش دارم و پیام هایش چقدر خوشحالم می کند، بهتر بود می دانست،،، گویا آقای واریک برنده شد و پدر کانال را روی برنامه خبر گیلکی شبکه ی باران عوض کرده..
.
.
.
- خیلی وقت است به مکان های عزاداری مجوز داده نمی شود ، چه برسد به خیابان ..
خیلی وقت است نمی دانم کی محرم می آید و می رود . یعنی چند سالی میشود ،
چند روز پیش سارا را صبح به مدرسه رساندم ، گفت : صدای آهنگ رو کمتر کن چون ...
مذهب های خانه ی ما مختلف است ..
- به ما بگو ما به صاحب پیامک میگیم وقتی اینقدر سختت است .
- چه جالب شبکه ی باران هم داریم ..
- گیلکی ها از حرف پ کم استفاده می کنند ؟
همان بهتر که مجوز نمی دهند، اگر نه شهر شما هم می شد پر از صدای طبل و اصوات ناموزون و مردان سیاه بوش دل سفید، جوانان لمپن پر صدا و .....
گفتن سخت نیست، مسئویت های بعدش سخت است.
.
چون استان گیلان بیشترین باران کشور رو داره، احتمالا به همین دلیل اسم شبکشون رو باران گذاشتن، درباره پ در گیلکی فکر نکردم، اما چون یک لهجه است با فارسی نباید تفاوت زیادی داشته باشه
انشالله به حق امام حسین این اس ام اس ها را زیاد کند خدا بر شما که رستگار بشی برادر.
این محرم هم حکایت غریبی شده در مملکت ما.
ایشون هم مثل المیرا و مریم سوار قطار می شوند و دست تکان می دهند..
کارناوال ِغریبی شده...
تازگیها نمی دانم چرا مردهای سرزمین من از مسوولیت می ترسند... ازینکه تکیه گاه باشند... ازینکه مرجع سوالات بدون پاسخ باشند... ازینکه آخرین پناه باشند... خیلی هاشان زیرکانه نقششان را در لفافه ی زن دوستی به زنانشان هدیه میدهند... منظورم شما نیستید، مدتهاست که فکرم مشغول است... نسل جدید مردان وشاید هم زنان... و شاید نیمه های خالی لیوان من ( در جواب کامنت ناهید گفته بودید که از مسوولیت می ترسید)
میان دوست های فیس بوکی ام، از 110، 120 پسرکه همه از دانشگاه مختلف واستان های مختلف هستیم، کمتر از اعداد انگشت یک دست مجرد دارم، که همه اهل تهرانند!! به بی مسئولیتی مردان اعتقادی ندارم، این به ازای نقض کردن حرف استاد در......مرد و زن ایرانی سرشار از عقده های سرکوب شده اند، هرجا که فرصتی بیابند سعی در باز کردن عقده هایشان می کنند، زیرکانه و در لفافه.....
در جواب ناهید، نمی دانم داخل آن دفترچه عقد نامه چه چیزهایی نوشته شده، اما فکر می کنم روزی بگویند در یک زندگی مشترک هریک چه وظایفی دارند و امضا ها را نه سر وظیفه که از روی وجدان بزنید، کمتر کسی می توانست امضا کند.
آیا شما از دیار عروس گیلان هستید؟
عروس روزی پیر و نازیبا می شود، کمی هم حس ناسیونالیستی دارد این واژه، بله، اصلیتمان گیلانیست. همشهری هستیم؟ کُر هستید یا لاکو ؟
اون قسمت رو دیدم شک کردم که واحیک بودیاواریک
واحیک بود، اشتباه شنیدم...