د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

چهل و هشت روز

چهل و هشت روز کم نیست، به من بگو یک وعده،،، وقتی کاوه را با شیشه، ازدواج دوم، زن صیغه ای، یارانه و بورس تحصیلی خارج تطمیع می کنند، وقتی که کاوه ها در تامین مخارج زندگی شان می مانند و شرکت های کوچک شان هر روز ورشکسته شوند و روزنامه هایشان، تنها سرمایه ی زندگی شان به زور تعطیل شود، نوبت مادران وطن است که اینگونه برای حمایت از فرزندش محکم و استوار....از این به بعد قامتش خم می شود و بینایی اش کمتر، همه چیز را تار خواهد دید، حتی فرزندش، عزیزترین ِ زندگی اش، حرف زدنش به شماره می افتد و تعادلی در ایستادن نخواهد داشت،  دقیقه ها و ثانیه ها به شماره افتاده اند، و ما ناتوان، به اظصراب شنیدن خبرهایی بدتر،،،، چهل و هشت روز کم نیست !!

.

.

.

.


نظرات 5 + ارسال نظر
H.k سه‌شنبه 14 آذر 1391 ساعت 19:51 http://bescot.blogsky.com

می دونی تقصیر از خودمان است...البته این که می گم از خودمان خیلی کلی دارم میگویم منظور سه نسل و فاطله زمانی سی و چند ساله است...
می دونی باید یک تکونی بدیم... البته خوش بختانه تکانهای خوردیم ولی در کل یک چند تا تکان دیگر تا سحر لازم است.
در غیر این صورت... محکوم به شنیدن خبر های بد و فاجعه باری مثل این خواهیم بود و این کابوس ادامه پیدا می کند و با گذشت هر روز بر جنبه وحشتناکش افزوده می شود.

اچ کی عزیز، بنظر می رسد به آین مسایل اشراف کافی داشته باشید، قرن هاست که روشنفکران ما فکر می کنند تا صبح قدمی بیشتر نمانده است و بعد ِصبحی کوتاه، به شبی بلند می رویم، واقعیت این است که مشکلات فرهنگی زیادی داریم، مردم ما در باطنشان، آدم های سالمی نیستند، می توانند هر چیزی را فاسد کنند، از جمله حکومت، دین و قانون را، اهل سو استفاده هستند و از اینکه بر شانه های دیگران بالا بروند و دروغ بگویند ترسی ندارند، با این مردم بهترین سیستم ها نیز به تباهی کشیده می شود،،،،،

رها سه‌شنبه 14 آذر 1391 ساعت 21:42

خداروشکر که تموم شد به امید روزی که دربند بودن هم تموم بشه

آره خدا رو شکر، اما زنجیره ای شروع خواهد شد دوبـــــاره، این اولیش بود، به امید آزادی، آزادی که من وتو هم در شهرمان روزی اکسیژن تنفس کنیم و آزادانه برقصیم و گیلاس ها را برای سلامتی چنین دولتی بزنیم...

ناهید کوچولووو چهارشنبه 15 آذر 1391 ساعت 21:17

برای بی خبر ها ؛ یه لینک خبری چیزی میگذاشتی بخوانند .

به نظرت مصر الان آزاد هست ، لیبی چی ؟ یمن ؟

به باسخی که برای بسکوت نوشتم هم توجه کنید...

http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/12/post-394.html

mori پنج‌شنبه 23 آذر 1391 ساعت 13:18 http://incidentaloma.persianblog.ir

کم نیست اما تمام شد!

بعد از چهل و نه روز !

خانوم دکتر جمعه 24 آذر 1391 ساعت 11:39 http://ims2001.blogfa.com

سلام. سبک نوشتارتان برایم بسیار دلنشین است...فقط مفهوم بعضی را درک نمی کنم چون مطالعه ادبی زیادی ندارم...قطعا اینها اکثرا پاره داستانند؟نه؟ قلمتان را تحسین می کنم.موفق باشید

من هم مطالعه ی زیادی ندارم، اینها باید به هم متصل شوند و داستانی کامل بسازند، مهات این حدی را ندارم،،،ممنون از تشویق و تعریف تان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد