روزی تمام دوست داشتنت به او تمام خواهد شد و مانند عابران خیابان که همه روزه با آن ها برخورد می کنی، خواهد شد. تو امروز در پایان و آغاز و راهی هستی که حس ِ این لحظه را بارها و بارها در زندگی ات تجربه خواهی کرد و اغلب بر آنچه رفته، افسوس خواهی خورد و به شروعی دیگر امید خواهی بست. روزی تمام دوست داشتن های روزهای اولت به اتمام خواهد رسید و توانی برای دوست داشتن تازه نخواهی داشت و خواهی فهمید گرمای آن روزها بتدریج حرارتش را از دست خواهد داد و سردی، جایگزینش خواهد شد.
من تا اینجای خط رفته ام و بعدش را نمی دانم، اگر جلوتر رفتی، تو بگو این همه زوج زمانی که به واقعیت می رسند، چگونه زندگی شان را گرم می کنند....
.
................................................
* ویرایش اول
.
.
.
.
.
.
.
آخ که چه گفتی . چه گفتی . دقیقا شرح زندگی من بود.
اون زوجها رو هم نمی دونم . حتما میشینن توی آفتاب تا رابطه شون گرم بمونه .
دقیقا موقع نوشتن می دونستم شما هم جزئش هستی، اما عکس العملت رو نمی دونستم ...یکی رو پیدا کنیم که بلد باشه، پاسخش برای هردومون واجبه !!
همه ی دوست داشتنها که به زوجیت ختم نمیشه ...
گاهی تا آخرین لحظه ی عمرت در تو امتداد پیدا می کنه بی اینکه به زوجیت برسه...
این حرف رو نگو، بعضی ها، از جمله خودم، ممکنه جنبه نداشته باشیم و یک سری از دوست داشتن هامون رو ببریم تو این فاز، یا بگو چجور دوست داشتن هایی اینطور می شه....
ازاین مطلبی که نوشتی تا فراموشی راه درازی پیش روداری
هم محلی
قرار نیست هرچی اینجا بنویسم اتفاق هایی باشه که رو خودم می افته یا افتاده باشه.بچه محل، تازه هردومون شمالی هم هستیم،
...
اون هایی که ازدواج می کنند فرداش پدر و مادر میشن ، و با حس های جدید و مسئولیت های جدید و دوست داشتن های جدید آشنا می شن ، پس فرداش هم که پیر شدن زوج ها ؛ به همدیگه توی درمان و بیمارستان بهم دیگه کمک می کنند ! !
و روزگار می گذرد !
---
اون هایی که 40 ساله و مجرد هستند ، میگن دوست دارن خانواده ایی می داشتند ، که بعضی از حس های فرزندی رو تجربه کنند .
گاه اگه میخوایی زندگی پوچ نگذره ، باید بهش معنا ببخشی.
داستان همه رو به این خوبی و خوشی نمی بینم، تا پیربشن هزار و یک چرخ زندگیشون می چرخه....
توصیه های پاراگراف دومت روجدی می گیرم