د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

با من اینکار رو نکن، خـــدا

روی صندلی جلو تاکسی، دخترکی دبیرستانی نشسته، با روپوشی سرمه ای و مقنعه ای مشکی، راهنمایی که بودم، زنگ ِ آخر که می خورد، بِدو بِدو خودم را می رساندم سر خیابان، تا در راه عبور آن همه دختر راهنمایی که از مدرسه طاها یبرون می آمدند قرار بگیرم، سرم را پایین می کردم که مثلا مرد ِ !! سنگینی هستم، در دلم غوغایی بود، کاش یکی از این دخترها با من دوست می شد، دبیرستان که رفتم، جلوی دبیرستان ها پِلاس می شدیم و راهنمایی ها را تحویل نمی گرفتیم، باز همان حرکات و همان آرزوها، بعدتر در دانشگاه دیگر دخترهای دبیرستان اهمیت نداشتند، چند وقتی هست، دخترهای دانشجو بنظرم خیلی بچه هستند، آنقدر که می گویند فنچ، باورم می شود بیشتر مانند عروسکند تا آدم، طبع مان عوض شده دیگر !!،، زن ِ میانسال ِ چاق ِ کنار دستی ام تکانی می خورد و جایم را در صندلی ِوسط ماشین تنگ تر می کند، یعنی می شود روزی من برای چنین زنی لَه لَه بزنم و به دیگران توجهی نکنم، آه خدای من چه تاثر بر انگیز، خواهش می کنم با من اینکار را نکن !!

.

.

.

.

.

.

نظرات 12 + ارسال نظر
ناهید کوچولووو شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 23:23

وای مردم از خنده ...

بی جنبه ....:

رکسانا شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 23:37

به این میگن تغییر

میگن پیری...

میثم یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 02:10

من تا قبل از دانشجویی همچین حسی داشتم منتهی بعدش متوجه شدم که این شیوه از بیخ و بن اشتباهه .

یعنی الان با پیرزن هم همخوابه می شی ....

فاطمه یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 07:48 http://www.radepayegol.blogfa.com

آره می شه اگه اززنت راضی نباشی.ممکنه دنبال همین زن چاق بری

ولی خدانکنه.ایشالا زندگیت خوب وخوش خواهد بود.باهمسری ایده ال

یک چیمیگم همین جا بمونه، بعضی ها فانتزی زن های چاق دارن
بحث همسر نبود، کلا بحث علاقه بود...

فاطمه یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 07:49 http://www.radepayegol.blogfa.com

می دونستی من خیلی دلفین دوست دارم؟
یه دفعه یه مطلب طولانی درمورد.تووبلاگ قبلیم نوشتم.
به خاطرش تا کیش هم رفتم.

چرااسم وبلاگت دلفینه؟

معمولا دلفین، حیوون محبوبی هست، چون نه کسی رو اذیت کرده و همه با هوش و خنده روییش یادشون می یاد....
چه جالب ینی تا این حد علاقه
.
تو آب وقتی شنا می کنم حس خوبی می ده، مثل همون حسی ه احتمالا بخاطرش تا کیش رفتی، شنا رو هم تجربه کن...

اولش می خواستم یک اسم مسخره بگذارم، مثل دل نوشته، یا همچین چیزهایی ، بعد دیدم این ها تکراری هست، دیگه رسیدم به دلفین....

آبگینه یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 18:25 http://abginehman.blogfa.com/

اینکه در سنینه مختلف نظراته و توقعات آدم تغییر میکنه شامله حاله اکثره افراد میشه. فقط از راهنمایی تا الان رونده پشرفتی داشتین چرا یهوووویی بدسلیقه شدین؟

داشتم فکر می کردم نکنه بیست سال دیگه، پیرزن پسند بشم .....

.... یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 19:25

آه خدای من.....یه زن جوون و خوش اندام و بشاش و خوش اخلاق نصیبش کن که دیگه از این پست ها ننویسه یه نفر!

آه خدای من، هرچی این ... می گه گوش کن، خودت گفتی دعای همسایه برای همسایه مستجاب می شه

رها یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 19:32

اگه بترسی دچارش میشی ها ,بعدمیایم اینجا میبینیم همون اومده تو رویات

اللن که نمی ترسم، برای بیست سی سال دیگم می ترسم

.... یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 19:39

خیلی هوادار و خواننده ی پایه دارید ها!

همه ی غایب ها حاضری زده اند، خودم هم تعجب کردم !!

.... یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 22:06

موضوع به قسمت های حساس رسیده شاید!

همه منتطرن در پرده دوم، ماجرای عاشقانه من و پیرزن رو ببینن

رکسانا دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 00:22

چه هیجان انگیز شده نظرات این پست

الکی هم جو ندین، اینطوریا نیست

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 20:00

چه با نمک بودین اون موقعها

با اجازه من اون قدیما رو تعمیم دادم به الان حتی با نمک تر هم شد

فیلم های امریکن پای رو دیدی، واقعا ما پسر بچه ها تیل های اونجوری داریم !!!

اگه الانم اوجوری باشم که خیلی ضایع می شم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد