د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

د لـــــــــــــ ــــــــفــــــ ــــــیــــــ ـــــــــن

ایــن هــمــه بـــــــی قـــ ــــراریــت از طـــلـــــب قـــ ــــرار تــــوســــت........طـــالــــب بـــــی قـــ ــــرار بــاش تــا کـــه قـــ ــــرار آیــــدت

لخت و سنگین و بی حرکت.

حالتی در خواب هست که اتفاق های اطراف را می بینی و نمی توانی به آنها عکس العمل نشان دهی، پاها و دست هایت آنقدر سنگین می شود که نمی توانی تکانش دهی؛ لخت و سنگین و بی حرکت.

.

.

چند سالی هست، زندگی ام اینگونه شده، تا پای وقت گرفتن پیش مشاور و روانپزشک رفته ام و دوباره بازگشته ام. و این سال های عمر که درجا می زند و جسمی که دیگر آن توان سابق را ندارد.....

.

.

.

.

.

.

.


نظرات 8 + ارسال نظر
میثم جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 00:41

حس بدیه . اصلا راضی نیستم ازش . چند ساله که دارم سعی می کنم زندگیم رو از این حالت خارج کنم ولی موفق نمیشم . می فهمم چی میگی رفیق . می فهمم .

حس ِ مشترک، جـــالبه !!

فاطمه جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 09:11 http://www.radepayegol.blogfa.com

دعاکن

برای خودم ؟

رها جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 09:47

در بعضی از شرایط این احساس بهم دست میده و رهایی بزرگترین آرزوی اون لحظاتمه

در یک فیلم می گفت، الان می رسیم به یک بن بست، که ته اش یک دیوار فولادی ِ بلنده ....

Merimonti جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 15:00 http://incidentaloma.pershianblog.ir

چرا تا یک قدمی میروید و بر میگردید؟ در حالیکه چاره اش را خودتان بهتر میدانید!

همیشه شروع ها سخت است، از جمله شروع شکستن این سنگینی و لختی، یا شروع صحبت با کسی، این سختی گاه آنقدر زیاد است که بی خیالش می شوی..

گلسان جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 21:18

ولی ما تو سال جدید براتون منتظر یه تحول بزرگیم

با اطمینان میگم، بدون شک

داری توقع ایجاد می کنی ؟؟

رکسانا شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 18:44

سال جدید یک نوبت پیش دکتر روانپزشک خوب میگیرید و در عین حال رو به راه میشید کامل . من میدونم
انرژی تازه کنید . هر روز روز بهتریست

گاهی با این نوشته هام فکر می کنم یک بیمار روانی ام معمولا اونهایی که مشکل روان دارن می تونن یک چیزهایی بنویسن و من هم این خصوصیت رو در خودم می بینم در دو راهی که قرار گرفتم اینه که برم و خوب بشم بعد چجوری اینجا رو آپ کنم

گلسان شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 20:53

بله این توقع دیگه به وجود اومد و نمیشه کاریش کرد و البته توقع کاملا به جاییه، حالا ببینید همین جا خواهید نوشت و ما خواهیم خوند و یه عالمه تبریک

من که هنوز کار ی نکردم که کادو می دین !!
بهر حال با این انرژی که می دین در حد سوخت ماشین های فرمول 1 انرزی دارم، ما پسرها هم که اهل ماشین بازی و قام قام ....

فاطمه یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 08:15 http://www.radepayegol.blogfa.com

گفتی پیروزی

فعل گذشته بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد